وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۱۳۳﴾ آل عمران |
کیمیای وصال |
![]() |
![]() |
![]() |
چهارشنبه ، 13 آبان 1388 ، 12:44 | |||
کتاب « کیمیــای وصــال » حیات نخستین و تفاوت آن با حیات دنیایی
آثار حیات دنیایی و مقایسه آن با حیات های بالاتر ........... گاه ممکن است چنین تصور شود که منظور از حیات دنیایی، زندگی انسان در عالم طبیعت و ماده است که از آن تعبیر به حجاب ها شده است؛ ولی باید توجه داشت که وقتی در قرآن کریم کلمه ای همچون « الحیوة الدنیا » آورده می شود، مقصود زندگی در عالم ماده و طبیعت نیست، بلکه مراد، حیات پایین و پست است که انسان می تواند در برابر آن از حیاتی بالاتر برخوردار باشد و تا زمانی که در این حیات پست به سر می برد، از مشاهده وجه حضرت حق، محجوب و محروم است. ........... حجاب های ظلمانی همان وابستگی ها، دلبستگی های انسان به حیات دنیوی است که همچون پرده هایی قلب انسان را از مشاهده جمال حق تعالی محروم و درحقیقت انسان را چنان سرگرم خویش می کند که از خدا غافل می شود؛... در این مرحله، مجاهده و زدودن حجاب های ظلمانی بسیار سخت و طاقت فرسا است؛ زیرا کنارگذاشتن تعلق ها، دشوار است؛ به همین سبب رسول خدا (ص) از آن به « جهاد اکبر» یاد می کند. ......... تفاوت دیگری که بین حجاب های ظلمانی و نورانی وجود دارد، این است که از کنار زدن حجاب های ظلمانی و نجات از آن با عباراتی همچون زدودن، ترک و رفع حجاب تعبیر می شود؛ در حالی که درباره حجاب های نورانی، شکافتن و خرق، به کار می رود؛ چنان که در مناجات شعبانیه آمده است: « ... حَتی تَخرقَ ابصارُ القلوبِ حُجبَ النّـور». اکنون باید دانست آن چیزی که از حقایق محجوب است، جسد مادی انسان نیست، بلکه روح او است که تا وقتی در مرتبه پست حیات خویش به سر می برد، از حقایق محجوب است؛ یعنی روح، در چنین مرتبه ای از مراتب موجودیت خود، محجوب از حق تعالی و حقایق عالم است. به عبارت دیگر حیات دنیایی و روح دو امــر جدا نیستند که روح یک چیز و حیات دنیایی چیز دیگری باشد تا هنگـــامی که روح در آن حیــات واقع شده است، محجوب از حق گردد؛ بلکه روح، حـیّ و زنده به نوعــی حیات است و حیــات دنیایی پایین ترین و پست ترین موجودیت و مرتبه روح است که بین او و خداوند تعـالی حجاب می شود. ............. بنابراین حجاب بین هرچیزی با خداوند، ذات آن چیز است؛ پس حجاب بین انسان و خدا، همان ذات خود انسان است؛ به عبارت دیگر ذات من است که بین مـن و خـــدا حجاب شده است و چون حجاب که ذات انسان است برای خدا معلوم است، پس خدا از انسان محجوب است، ولی انسان از خدا محجوب نیست. همچنین با غفــلت از همین ذات که حجاب بین انسان و خدا است، وجــه حق تعــالی مشاهده می شود؛ به عبارت دیگر باعدم توجه به ذات خود، دیگر این حجاب، حجاب نخواهد بود؛ چنان که علامــه طبـاطبــایی (ره) درکتاب « وسائط » چنین می گوید: « و من هنا تبین ان الحاجب هو ذوات الاشیاء بوجوداته المستعاده و ان الذوات حاجبه غیر حاجبه ای ان الشهــود انما یتحقق بالغفــلة عن الذات » ... این سبــو بشکــند در این دریـــا بحـــر بی منتهــا شود ، چـــه شود ...............
|
بیاناتی درخصوص ماه مبارک رمضان
*صلوات بر حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها
*فیلم بیانات حضرت استاد در خصوص مصحف حضرت فاطمه سلام الله علیها (فایل تصویری)
*فایل صوتی در خصوص حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع)